part 16

فیلیکس = خاله لیا بهت گفت ...اره .... مگه بده خواستم ازشون اجازه بگیرم
جولیا = نه کار خوبی کردی .. فقط جلو مامان بابا ادا در نیار هرچی خواستی تنها بودنی // خیلی اروم //
فیلیکس = الان تنهاییم خوب // خیلی اروم//
جولیا = ولی مامان بابا میشنون//خیلی اروم //
فیلیکس = نه اروم میبوسم // خیلی اروم//
جولیا =یه لحضه وایستا // خیلی اروم // //میره پشت در یهو درو باز میکنه و با چهره های ..لیا .. جونگین ..هیونجین و رزی مواجه میشن ..
جولیا = // وایمسته نگاه میکنه//
لیا = اممممممممم
جولیا = بابا جان اگه خیلی احساس خطر میکنی من برم رو کاناپه بخوابم
جونگین = نه بابا دخترم این چه حرفیه
جولیا = عمه جان شما چی
رزی = نه قشنگم این چه حرفیه زندگیه خودتونه به من ربطی نداره
جولیا = عمو هیون شما چی
هیونجین = منم با رزی موافقم
جولیا = مامان جان شما چی
لیا = جونگین بهتره ما بریم بخوابیم // دست جونگینو میگیره و فراررررررررر//
رزی = ما هم مزاحمتون نمیشیم
هیونجین = کیف کنید // چشمک به فیلیکس و فراررررررر//
جولیا = درو قفل میکنه //برمیگرده و با قیافه فیلیکس مواجه میشه //
...جولیا شروع میکنه اروم بوسیدن فیلیکس ودستشو میبره پشت گردن فیلیکس و فیلیکس هم یه دستشو میبره پشت کمر جولی و
اونیکی دستشو میبره پشت سر جولیا تا بتونه بوسه رو کنترل کنه و بعد از 5 مین از هم جدا میشن .. و به چشمای هم زل میزنن
جولیا = فیلیکس خوابم میاد بریم بخوابیم ..
فیلیکس =باشه
ویو فردا صبح
ویو فیلیکس =
صبح بیدار شدم دیدم جولیا هنوز خوابه به صورتش نگاه میکردم خیلی کیوت بود انقدر کیوت بود که دیگه نتونستم تحمل کنم و بوسیدمش .
ویو جولیا =
صبح با احساس اینکه لبام داره خیس میشه بیدار شدم دیدم فیلیکس داره میبوستم... از هم جدا شدن ..
جولیا = // با قیافه علامت سوالی به نگاه میکنه فیلیکس //
فیلیکس = تو خواب خیلی کیوت بودی نمیتونستم تحمل کنم ببخشید // قیافه کیوت //
جولیا = حالا چون خیلی اسرار میکنی میبخشمت .